توضیحات
در بهار 1953، جسد زنی جوان در ساحلی نزدیک رم پیدا میشود؛ زنی به نام ویلما مونتسی که مرگش نهفقط یک معما، بلکه آینهای از جامعۀ ایتالیا در میانۀ قرن بیستم است.
هانس ماگنوس انتسنسبرگر با نگاهی تیزبین و زبانی چندلایه، از دل این پروندۀ جنایی، روایتی میسازد از قدرت، رسانه، دروغ و افسونِ حقیقت.
او گزارش و نمایش و ناداستان را درهم میتند تا تجربهای بیمانند پدید آورد؛ متنی که هم چون محاکمهای عمومی است و هم تأملی شاعرانه بر مرز میان واقعیت و روایت…

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.