«غسان کنفانی» سلطانِ نثر است و «محمود درویش» امیرِ شعر

،«غلامرضا امامی» مترجم کتاب «قصه‌ها» درباره حضور جنبه‌های تمثیلی و ملی میهنی در داستان‌های «غسان کنفانی» در عین دوری از شعارزدگی می‌گوید: «هنر پروازی است از واقعیت به حقیقت. واقعیت زمانه را مورخین راستین و آلِ قلمِ آزاده ثبت می‌کنند اما هنرمندان بر سکوی واقعیت می‌ایستند و زمان و مکان را در می‌نوردند. به گوهر یگانه انسانی دست می‌یابند و رویاروی آیندگان قرار می‌دهند. شعارها در بند زمان و مکان می‌مانند، چونان مرغی در قفس که شاید هم خوش بخواند ولی از پرواز در آسمان آبی بی‌بهره‌اند. «کنفانی» دور از روزمرگی و شعارزدگی، هنرمندانه در قصه‌هایش  به یگانگی...

????? ????

«بهرنگ اسماعیلیون» از ترجمه «خروج ممنوع» می‌گوید؛ نمایشنامه‌نویسی در خدمت فلسفه

«بهرنگ اسماعیلیون» درباره «ژان پل سارتر» و ترجمه‌ نمایشنامه «خروج ممنوع» می‌گوید: «علاقه‌ام به سارتر زمانی آغاز شد که مشغول مطالعه درباره جنبش دانشجویی ماه می ۱۹۶۸ فرانسه بودم و حضور و حمایت اندیشمندان و نویسندگانی هم‌چون سارتر و سیمون دوبوار از این جنبش، توجهم را جلب کرد. همان زمان نسخه انگلیسی نمایشنامه خروج ممنوع را به طور اتفاقی در نمایشگاهی یافتم که خواندنش برایم مثل یک اتفاق بود. در آن دوره تقریبا تمام آثار سارتر را خواندم و تلاش کردم ترجمه‌ای از نمایشنامه خروج ممنوع که در سال‌های دور با نام (درِ بسته) منتشر شده‌بود را بیابم،...

????? ????

محمدرضا خاکی از «دومین محاکمه سقراط» می‌گوید؛ دغدغه تاریخی حقیقت و آزادی

«محمدرضا خاکی» مترجم، کارگردان و استاد دانشگاه درباره‌ انتخاب کتاب «دومین محاکمه سقراط» و ترجمه آن می‌گوید: «ماجرا برمی‌گردد به سفری که دو سال پیش به پاریس داشتم. همیشه در سفرهایم به پاریس به کتابفروشی مشهوری در بلوار سن‌میشل می‌روم که یک قفسه بزرگ مخصوص تئاتر دارد و همیشه از آنجا دست پر بیرون می‌آیم. هرچند همیشه به خاطر مسائل مالی نمی‌شود آن‌قدر که باید کتاب خرید و خواند. چون پیش از این نیز کتاب «ستایش تئاتر» از «آلن بدیو» را ترجمه کرده‌بودم و با ایده‌های جالب و متفاوت او درباره تئاتر آشنا بودم، آن‌جا متوجه شدم آلن...

????? ????

«زاهد بارخدا» از «او» می‌گوید؛ روایتِ نسلی که «تغییر» عشق اولش بود

آن‌ چه درون آدم‌های «او» می‌گذرد، چه قدر به خاطرات و مخاطرات یک نسل خاص برمی‌گردد؟ این «او» آشنای نسل من است. نسلی که حالا زنان و مردان میان‌سالی شده‌اند. ما همدیگر را برای اولین‌بار در دانشگاه‌ها ملاقات کردیم. ملاقات با خودمان هم آن‌جا شکل گرفت: آن منِ دیگر. دانشگاه برای نسل من حکم کافه‌ای را داشت که در آن دو پوست، دو نگاه، دو صدا، به هم می‌رسیدند، صدای هم را می‌شنیدند؛ و یک صدای دیگر: صدای «ما». صدایی که به خیابان هم رسید و جاری شد در اذهان روزنامه‌ها. شرایط زیست این نسل به‌شکلی بود که نگذاشتند آن «ما»...

????? ????

دنباله آمریکایی «خانه عروسکِ» ایبسن چاپ شد

به گزارش خبرنگار مهر، نمایشنامه‌«خانه عروسک (۲)» نوشته لوکاس نِتث به‌تازگی با ترجمه بهار توفیقی توسط انتشارات روزبهان منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب نهمین‌عنوان از مجموعه «نمایشنامه» است که این‌ناشر چاپ می‌کند و نسخه اصلی‌اش سال ۲۰۱۸ به چاپ رسیده است. لوکاس نیث نویسنده این‌نمایشنامه، متولد سال ۱۹۷۹ در اورلندوی فلوریدای آمریکاست. او سال ۱۹۹۷ به نیویورک رفت تا در رشته‌ پزشکی تحصیل کند اما مدرک کارشناسی‌ارشد خود را از دانشگاه نیویورک گرفت. او تا به حال برنده جوایزی چون جایزه وایتینگ، جایزه تئاتر آف برادوی، جایزه گوگنهام، جایزه حلقه منتقدان خارج از نیویورک، دو جایزه اساینبرگ انجمن منتقدان تئاتر...

????? ????

۶۲ داستانی که به زندگی طعنه می‌زنند

مهدی آذری نویسنده کتاب «این زندگی برای چندماه اجاره داده می‌شود»، درباره چگونگی نگارش آن به «هنرآنلاین» گفت: «تا سن ۳۸ سالگى اقتصاددان بودم. از دانشگاه مختلف فارغ‌التحصیل شده بودم (پاریس ١١، صنعتى شریف و کیونگ هى) و مشغول تحصیل در دکترى اقتصاد سیاسى دانشگاه نورنبرگ آلمان بودم که احساس کردم سال‌هاست اسیر چارچوب خشک و پدرسالارانه علم هستم. آزادى در علم به شدت محدود شده و بیشتر همنشین قدرت دولتى و دانشگاهى شده است و اکنون در خدمت سرمایه و تجارت است تا بشریت. همه‌گیر شدن کرونا و عجز بشریت در مقابله با آن، کاملا نشان داد...

????? ????

تقرب به درگاه خیال

یادداشتی از «میثم غفوریان صدیق»، درباره‌ کتاب «این زندگی برای چندماه اجاره داده می‌شود» اگر برای خواندن هر متنی نیاز به مدخلی باشد که به واسطه‌ی آن بتوان به کنه آن متن رسید. اگر بخواهیم نخی به دست دهیم برای دست یازیدن هرچه بهتر به متن، فکر می‌کنم بهترین مدخل برای رسیدن به متن «این زندگی برای چندماه اجاره داده می‌شود» اثر «مهدی آذری» بی‌شک فانتزی است. دنیای این داستان‌ها پر است از قصه‌هایی که بی هیچ آداب و ترتیبی وارد دنیای فانتزی می‌شوند و رمز دریافت آن‌ها نیز جز این نیست که با رانه‌ی...

????? ????

درباره «نادر ابراهیمی»

چیزی که بیش از تمام خصوصیات «نادر ابراهیمی» مشهود و هویداست، چیزی ورای نبوغ و استعداد شخصی، تلاش و پشتکار و خستگی‌ناپذیری اوست. او که در ۱۴ فروردین ۱۳۱۵ در تهران متولد شد، چنان عاشق گوشه‌گوشه‌ ایران بود، که از تهران کمتر از هرجای دیگر ایران نوشت. نادر ابراهیمی از نوادگان ابراهیم خان ظهیرالدوله، حاکمِ کرمان بود و نام خانوادگی‌اش نیز از نامِ همین جد نامدارش می‌آید. ابتدا در دانشگاه حقوق خواند و آن را رها کرد و به سراغِ زبان و ادبیات انگلیسی رفت. البته تحصیلات کمترین تاثیر را در کارنامه پربار، ثمربخش و دیوانه‌وارِ او به...

????? ????

تجربه نیستی حیاتی‌تر از تجربه هستی است

گفت‌وگو با مهدی آذری: تجربه نیستی حیاتی‌تر از تجربه هستی است چرا قصد اجاره دادن این زندگی را دارید و به فروش آن فکر نمی‌کنید؟ آذری: بازار فروش زندگی، رقبای زیاد و سرسختی دارد خیلی‌ها می خواهند زندگی‌شان را بفروشند. برای اینکه در این بازار پررقابت نسبت به رقبا موفق‌تر باشیم، باید مزایایی را برایش در نظر بگیریم. مثلا یکی دو سال گارانتی بدهیم و یا رنگ و لعابی به زندگی‌مان بدهیم که هر دو حالت متاسفانه ممکن نیست. گارانتی خیلی پرریسک است، چون جنس زندگی ما بسیار بی‌کیفیت است، به احتمال...

????? ????

«مهدی آذری» در گفت‌وگو با ایبنا

چون زنم عاشق آلبر کامو بود نویسنده شدم! ایبنا: قبل از پرداختن به مجموعه داستان دربارهٔ نوشتن و شروع کارتان بگویید؟ مهدی آذری: زنم عاشق آلبر کامو بود. دیوارهای اتاق از عکس‌های آلبر پر شده بود حتی عکس پرسنلی از آلبر را داخل کیف پولش، کنار عکس من حمل می‌کرد. بعضی وقت‌ها که یواشکی کیف پولش را بازرسی می‌کردم، عکس خودم را از زیر عکس آلبرکامو درمی‌آوردم و در سمت راستش می‌گذاشتم. با توجه به شناختی که از فیزیک خودم داشتم این حق را به زنم می‌دادم که آلبر را دوست داشته باشد. باور کنید نه بخاطر حسودی...

????? ????